محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره
وب خاطرات داداشیوب خاطرات داداشی، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات داداشی :)

محمد حسین عزیزم این صفحه رو میزنم تا وقتی بزرگ شدی شاهد رشد خودت و احساسات من بشی یه هدیه کوچولو از طرف خواهری:)

کتل!!!!!؟؟

1399/10/24 15:57
نویسنده : atefeh
250 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قشنگ ترین خلقت خدا

سلام بزرگترین معجزه ی دنیا

خان داداش نازم توی محرم کاشانی ها یه رسمی دارن به اسم کتل!

بر طبق این رسم به بچه لباس علی اصغر میپوشونن و توی هیئت با اسب تا یه مسیری میبرنش

بعد بچه رو میارن خونه و ناهار میدن 

البته نه مثل مهمونی فقط به اشناها باید مثل نذر بین غریبه ترهام پخش کنن

خلاصه که نوه عمو رو قرار بود کتل کنن بابا گفت بچه هامون هم سن هم دیگه هستن خوب ماهم انجام میدیم 

اینم بگم که برای کرونا خیلی از فامیلا نیومدن که البته کار درست روهم کردنا ولی ما حریف بابا نشدیم گفت تا بچه کوچیکه دوست دارم انجام بدم مراعات میکنیم انشالله که چیزی نمیشه

مراعات کردن ماهم شامل این شد که غذا رو بیرون پخش کردن و توی هیئت هم با ماسک و الکل حضور پیدا کردیم

خداروشکر چیزی نشد 

اینم عکسای اون روز:

واییی محمدحسین اینو بگم انقدر گریه کردی روز قبلی که لباسارو پوشیدی که اصلا نمیتونستیم ازت عکس بگیریم خیلی اتفاقی این عکس رو گرفته بودیم😱

و یه مسئله مهم ترررر اگر پستای قبل رو نگاه کنی محرم سال قبل من یه عکس اینترنتی گذاشتم و نوشتم انشالله به دنیا اومدی علی اصغرت کنیم وقتی این عکسو گرفتم گفتم عهه مامان یادته؟ 

دنیا مگه چیزی فراتر از این عکسته؟؟😍

اینم حین مراسم😘

خیلی طولانی میشه ولی این روهم بگم و برم

زنعمو خیلی مهربونه و انقدر دلش پاکه و ساده که ما واقعا از ته دل دوستش داریم اون روزی که تو لباس پوشیدی و گریه کردی مامان گفت فایده نداره فردا عمرا روی اسب بشینه اصلا میترسه ایناروهم که بپوشه دیگه هیچی ولی متعجبانه تو انقدررر اروم بودی که حتی خوابت برد وقتی اومدیم زن عمو گفت من براش ایت الکرسی خوندم که اروم باشه خداروشکر 

امیدوارم عزیز دلم همیشه ادم های پاک با نیت خالص و خیر سر راهت قرار بگیره

اینجاهم روز عاشورا بود!

پسندها (2)

نظرات (0)