محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
وب خاطرات داداشیوب خاطرات داداشی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات داداشی :)

محمد حسین عزیزم این صفحه رو میزنم تا وقتی بزرگ شدی شاهد رشد خودت و احساسات من بشی یه هدیه کوچولو از طرف خواهری:)

روز های اخر

1398/7/5 0:52
نویسنده : atefeh
183 بازدید
اشتراک گذاری

محمدحسین جانم مامان این روزا وارد هفته36 بارداری میشه و دکتر بهش گفته باید استراحت تقریبا مطلق باشه 

منم مدرسه هام 4روزه شروع شده و انقدر درگیر درسام شدم توی همین مدت کم که اصلا نمیتونم کمکش کنم😐

راستی دیشب سرما خوردم شدید و تب و لرز کردم و مامان تمام مدت مراقبم بود و من به این فکر میکردم که اگه تو بودی حتما انقدر دورم میچرخیدی که مریض میشدی 

و در اخر این مدت مامان خیلییی نگرانه هم برای حال تو و خودش هم برای کارایی که انجام ندادیم

امیدوارم همه چی عالی پیش بره و سلامت به دنیا بیایی💖

نمیدونم چی شد که توی 2دقیقه اونم ساعت 12:44 شب هرچی به ذهنم اومد برات نوشتم شاید به قول بابا دلمون برای این روزا تنگ میشه و خواستم استفاده کنم😊

 راستیییی اینو یادم رفت امروز تولدم بودااا ولی بخاطر سرما خوردگیم خیلی خوب پیش نرفت هرچند میخواستم به عنوان اولین تولدم که تو هستی خوب بشه ولی نشدو دوستام توی مدرسه سوپرایزم کردن پس عکسی هم ازش نیست😡

 

 

پسندها (11)

نظرات (3)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
5 مهر 98 2:19
تولدت مباااااااارک خواهرمهربون❤🌸❤🌸❤
atefeh
پاسخ
یه دنیا مرسیییی😘
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
5 مهر 98 9:39
ماه گردش مبارک
عزیزم ممنون میشم دنبالم کنی💗💙
atefeh
پاسخ
💖
زهرا‌بانوزهرا‌بانو
5 آبان 98 13:39
وبلاگ زیبایی دارید خوشحال میشم وبلاگ من را دنبال کنید