محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
وب خاطرات داداشیوب خاطرات داداشی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات داداشی :)

محمد حسین عزیزم این صفحه رو میزنم تا وقتی بزرگ شدی شاهد رشد خودت و احساسات من بشی یه هدیه کوچولو از طرف خواهری:)

18روز تاخیر:/

1398/8/5 13:54
نویسنده : atefeh
284 بازدید
اشتراک گذاری

هیچوقت باورم نمیشد 18روز بعد از به دنیا اومدنت برات پست بزارم ولی دنیا پر از ناممکن هاست😐

عزیزم روزی که متولد شدی ینی 17 مهر 98 توی مدرسه گوشیمو گرفتن درست قبل از اینکه بیام دیدنت و این شد یکی از عوامل 18روز تاخیر !

بعد وقتی اومدی خونه یه عالمه سرمون شلوغ شد شبا گریه میکردی مهمون میومد خونه یکم بهم ریخته بود اخه جنابعالی 4هفته زود به دنیا اومدی 🏁خلاصه اینکه همه چی بهم ریخته بود...

وقتی برای اولین بار دیدمت کلی گریه کردم باورم نمیشد یکی دیگه به خانوادمون اضافه شده داعم حس میکردم میان در خونمونو میزنن میگن این بچه مارو بدین ولی خوب کم کم عادت کردم و فهمیدم واقعا برای خودمونی راستی اینو برات بگم که وقتی دیدیمت گفتم این داداش منه؟ 

دوست داشتم یه تومار برات بنویسم از لب غنچه کردنات خنده های الکیت تو خواب حرفای بابا و....

ولی اصلا فرصت ندارم پس مثل همیشه میگم مرسی که اومدی داداشی

بعدا برات مینویسم از حس هایی که این روزا بدجوری جدید ولی دلچسبه البته اگه یادم بمونه😐

 

5/8/98

وزن تولد:2 کیلو و 350

قد:45

دومین عکسبعد از تولدت😍

 

در اخر انشالله که بچه های همه سالم باشن و هیچکس در ارزوی بچه نباشه و نی نی ماروهم خدا حفظ کنه😊🙏

پسندها (11)

نظرات (5)

زهرا‌بانوزهرا‌بانو
5 آبان 98 13:57
قدم نو رسیده مبارک
atefeh
پاسخ
مرسی😊
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
5 آبان 98 14:33
قدمش پر خیر و برکت باشه واستون😚
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
5 آبان 98 14:48
مبارکهههه منم دلم یه اجی میخواد😀🤭
🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
5 آبان 98 22:22
انشالله قدمش خوش باشه زیر سایه پدر مادر بزرگ بشه

10 آبان 98 0:47
ای جان مبارک باشه